-
تعداد ارسال ها
230 -
تاریخ عضویت
-
آخرین بازدید
-
روز های برد
5
بروزرسانی های وضعیت ارسال شده توسط سهیل خسته
-
اولین موتورسیکلتی که به ایران وارد شد
-
تفریحات سالم من !
یکی از تفریحات من اینه که بازیکن های بیخودی که برای تبلیغ چیزای دیگه تو لیست میذارن رو میخرم و در راه خدا آزاد می کنم !
(مرضم خودت داری خخخ)
-
دوش در دامن پاک صنم باده فروش
اثری بود که در دامن سجاده نبود -
شاید تنها کسی که تو نمایه خودش عکس واقعیش رو گذاشته منم
-
-
تکيه کردم بر وفاي او غلط کردم ، غلط
باختم جان در هواي او غلط کردم، غلط
عمر کردم صرف او فعلي عبث کردم ، عبث
ساختم جان را فداي او غلط کردم ، غلط
دل به داغش مبتلا کردم خطا کردم ، خطا
سوختم خود را براي او غلط کردم ، غلط
اينکه دل بستم به مهر عارضش بد بود بد
جان که دادم در هواي او غلط کردم ، غلط
همچو وحشي رفت جانم درهوايش حيف ، حيف
خو گرفتم با جفاي او غلط کردم ، غلط
وحشي بافقي
-
- نمایش دیدگاه قبلی بیشتر 6
-
ممنون مطالبم آمادس فقط واقعا برای زدن تاپیکی به این سنگینی پیر شدم
شروعش کردم ولی نمیدونم کی تموم بشه
درمورد پرسپولیس تا وقتی جو اینجوریه نمیام همه فقط دارن بهم میپرن این چه سودی داره
وقتی سر بازی پرسپولیس السعد گفتم اینجا جای کل کل نیست به اون مدیر کل که آبیه گفتم گوش نکرد همچی سر من خراب شد تو در جریان خیلی چیزا نیستی
تو ماجرای اخیر هم من تند رفتم ولی اصلا پشیمون نیستم چون خیلی ها رو شناختم
حتی دوست ندارم سلام کنم
همه الان منتظرن پست بذارم دوباره ماجرا پشت ماجرا
فکر میکنم نیام بهتره
خودت ببین الان که دیگه من نیستم که حضرت اجل بگه از تو انتظار نداشتم
الان از کی انتظار نداره ؟ هیشکی
آخر ماجرا اینه فقط من اونجا زیادی بودم
-
آقا منم شاکیم !
-
دمپایی ها هم سوسول شدن
هرچی میزنی تو سر سوسکا نمیمیرن !
مگه میشه !؟
دمپایی هم بود دمپایی های قدیم
قبلا ها دمپایی رو که ول میکردی سمت سوسکه ، سوسکه له میشد
مورد داشتیم دمپایی رو پرت کردم سمت سوسکه قبل از اینکه بهش بخوره سوسکه خودش سکته کرد مرد
اصلا قبلا ها یه دمپایی های قهوه ایی بود که خیلی ابهت داشتن
سنگین بود طوری که وقتی راه میرفتی کفش میگرفت زمین "خرت خرت" میکرد ببین با سوسکا چیکار میکرد
سالار نسل طلایی دمپایی ها بود
-
سلام دوستان کسی چیز شکن خوب برای ویندوز میشناسه تلگرام رو بازکنه !
-
-
موزیک ویدیوی زیبای کاتیوشا
با زیرنویس فارسی
https://www.youtube.com/watch?v=tQhsFeTM3RQ
اینم لینک دانلودش
http://up44.ir/views/download.php?shortURL=kpr20ih4
-
خیابان سعدی در سال ۱۳۴۵
عکس قدیمی زیر خیابان سعدی را در سال ۱۳۴۵ نشان میدهد. زاویه عکس از میدان مخبر الدوله رو به شمال است.
-
حوصله ندارم خودتون یک شعر از فروغی بسطامی بخونید به حساب من
-
قدیمیترین پیام رسان ایرانی وقتی تلگرام نبود
-
خوب بازی کردن بهتر از هرگز بازی نکردنه
سهیل خسته
-
-
مگه خدا چیپسه ؟
هرجا کار گیر میکنه میگن خدا با ماست !
-
امروز کنترلم رو از دست دادم و یک آدم بدقول رو بدجوری مورد عنایت خودم قرار دادم ... چنان که افتد و دانی !
به حساب خودم میخواستم مجازاتش کنم !
خدارو شکر که باهاش رو در رو نشدم واگرنه ممکن بود دست به کار بدتری بزنم
از صبح تا حالا عذاب وجدان دارم و حالم خوب نمیشه
الان سهیل خسته غمگینه.
-
موضوع امشب خاله بازی !
بچه که بودم میرفتیم خونه فامیل ها میگفتن برو با بچه ها بازی کن
من کوچیکترین بچه بودم هم از نظر سن هم از نظر جسه
بچه ها هم کلا دو دسته بودن :
پسرا که کلا تو سرو کله هم میزدن زیر دست و پا له میشدم نمیشد
دخترا هم تو فاز خاله بازی بودن این بهتر بود حداقل کتک نمیخوردم !
چون کوچیکترین بچه هم بودم تو خاله بازی همیشه نقش بچه خونواده به من میرسید
البته بد هم نبود اونایی که خاله بازی کردن میدونن از اصلی ترین وسایل این بازی خوراکیه منم که بچه خونواده
کلا خیلی حال میداد چون فقط من خیلی کوچیک بودم برای همین سرم دعوا میشد همه میخواستن من نقش بچشون رو بازی کنم
اصولا بازی های پسرونه ته داره یعنی بزن بزن هم که باشه بالاخره یکی برنده میشه
اما بازی های دخترونه ته نداره !
میپرسید پس چطوری تموم میشه ؟
اینجوری :
یکی از دخترا : اصلا من قهرم
یا
والدین : دخترا پاشید کفشاتون رو بپوشید میخوایم بریم
و یا تو بهترین حالت
والدینم (البته والدین واقعیم نه تو بازی ) : سهیل پاشو کفشات رو بپوش میخوایم بریم
این یعنی بازی تعطیل چون خونواده که بدون بچه نمیشد
حلا دخترا میرفتن پیش والدینم التماس که حالا یکم دیگه بمونید
بعد از اینکه میرفتم و بازیشون تعطیل میشد هم یه گوشه غمگین میشستن تا برن خونشون
میگی تو که اونجا نبودی چطوری فهمیدی ؟
این سوال رو باید "جک" جواب بده چون وقتی تایتانیک غرق شد و "رز" نجات پیدا کرد همینجوری یه گوشه غمگین نشسته بود
من هرچی بگم تا "جک" نباشی متوجه نمیشید
کلا از این بازی سر در نیاوردم ولی اینکه یکی کیکم رو برام باز کنه (زورم نمیرسید خب) یا پرتقال پوست بگیره و پرپر کنه رو دوست داشتم
حلا تصور کنید یک طرف حیاط پسرا دارن همدیگرو میزنن یکی برنده بشه من طرف دیگه حیاط در حال تماشای اونا با اون کیفیت فوق ذکر در حال پذیرایی شدن بودم خدایشش این حس رو فقط من داشتم و "ژولیوس" (سزار)
"ژولیوس سزار" هم وقتی میخواست تفریح کنه گلادیاتور هاش همدیگه رو پاره پوره میکردن که یکی برنده بشه از اون طرف هم حوری ها ازش پذیرایی میکردن
فقط یک فرق داشت تو فیلم سزار وقتی شیر ها وارد میدون میشدن گلادیاتور ها در میرفتن در نهایت شیره پارشون میکرد ، تو حیاط ماجرای ما وقتی گربه میومد پسرا دنبالش میکردن طی مراسم سخپوستی از دم آویزونش میکردن ، همه چیزش خوب بود الا این یکی !
آخرش هم نتونستم به پسرا بفهمونم گربه که وارد میشه شما باید در برید نه گربه
-
-
سهیل خسته بعد از دیدن فیلم نهنگ عنبر 2
یه سوال !
آقای خواجوی ( دهقان فداکار ) بعد از اینکه پیرنش رو در آورد آتیش زد ؛ کمیته نگرفتش ؟