-
تعداد ارسال ها
271 -
تاریخ عضویت
-
آخرین بازدید
بروزرسانی وضعیت تکی
نمایش تمام بروز رسانی های وضعیت توسط Bʀᴏᴋᴇ ᴏғғ
-
روزی چرچیل از کوچه ای تنگ ک تنها یک نفر میتوانست از آن عبور کند میگذشت...
اتفاقا یکی از رقبای سیاسی او از آن سوی کوچه میآمد..
آن مرد وقتی با چرچیل برخورد کرد، ب طعنه گفت : من هیچ وقت خودم رو کج نمیکنم تا ی خر از بغلم رد بشه!
چرچیل لبخندی و زد گفت : ولی من این کارو میکنم!! و خود را کمی کج کرد تا وی عبور کند...