JιηWαηw
عضو-
تعداد ارسال ها
108 -
تاریخ عضویت
-
آخرین بازدید
-
روز های برد
1
بروزرسانی های وضعیت ارسال شده توسط JιηWαηw
-
ابومنصور المعمری دستور ابومنصور عبدالرزاق عبدالله فرخ، اول ایدون گوید درین نامه که تا جهان بود مردم گرد دانش گشتهاند و سخن را بزرگ داشته و نیکوترین یادگاری سخن دانستهاند چه اندرین جهان مردم بدانش بزرگوارتر و مایهدارتر. و چون مردم بدانست کروی چیزی نماند پایدار، بدان کوشد تا نام او بماند و نشان او گسسته نشود، چو آبادانی کردن و جایها استوار کردن ودلیری و شوخی و جان سپردن و دانائی بیرون آوردن مردمانرا بساختن کارهای نوآئین چون شاه هندوان که کلیله و دمنه و شاناق ورام ورامین بیرون آورد، و مأمون پسر هارونالرشید منش پادشاهان وهمت مهتران داشت. یکروز با مهتران نشسته بود گفت مردم باید که تا اندرین جهان باشند و توانائی دارند بکوشند تا ازو یادگار بود تا پس از مرگ او نامش زنده بود. عبدالله پسر مقفع که دبیر او بود گفتش که ازکسری انوشیروان چیزی مانده است که از هیچ پادشاه نمانده است. مأمون گفت چه ماند گفت نامه از هندوستان بیاورد، آنکه برزویه طبیب از هندوی به پهلوی گردانیده بود، تا نام او زنده شد میان جهانیان. و پانصد خروار درم هزینه کرد. مأمون آن نامه بخواست و آن نامه بدید، فرمود دبیر خویش را تا از زبان پهلوی به زبان تازی گردانید. نصربناحمد این سخن بشنید خوش آمدش دستور خویش را خواجه بلعمی بر آن داشت تا از زبان تازی به زبان پارسی گردانید تا این نامه به دست مردمان اندر افتاد و هر کسی دست به دو اندر زدند و رودکی را فرمود تا به نظم آورد و کلیله و دمنه اندر زبان خرد و بزرگ افتاد و نام او بدین زنده گشت و این نامه ازو یادگاری بماند
-
بازی هایی که عضوم
-
اکانت مستر90
^ اِسـموکـِربویـز ^
یه لحظه خوندم استوکیومتری
-
اکانت مستر90
-
از کرمت من بناز
مینگرم در بقا
کی به فریبت شها
دولت فانی مرا
بیست هزار آرزو
بود مرا پیش از این
در هوس خود نماند
هیچ امانی مرا
-
حافظ شیرازی
اگـر آن تـرک شیرازی بـه دست آرد دل ما را
به خال هندویش بخشم سمرقند و بـخارا راصائب تبریزی
اگـــر آن تـــرک شـیرازی بـــه دست آرد دل مـــــا را
بــه خــال هندویش بخشم سر و دست و تن و پا را
هر آنکس چیز می بخشد ز مال خویش می بخشد
نــه چـون حـافظ کـه می بخشد سمرقند و بـخارا راشهریار تبریزی
اگـــــر آن تــــــرک شیرازی بـــه دست آرد دل مــــا را
بـــه خـــال هـنـدویـش بخـشم تــمــام روح و اجـــزا را
هــر آنکس چـیز می بخشد بـه سـان مرد می بخشد
نه چون صائب که می بخشد سر و دست و تن و پا را
سـر و دسـت و تـن و پــا را به خــاک گور می بخشند
نـــه بـــر آن تـــرک شـیرازی کـــه بــرده جـمله دلها رارند تبریزی
اگــــر آن تـــــرک شیرازی بـــه دست آرد دل مـــا را
بــهــایـش هـــم بــبـــایـــد او بـبخشد کل دنیـــــا را
مـگــر مـن مـغـز خــر خــوردم در این آشفته بــازاری
کــه او دل را بــه دست آرد ببخشم مــن بــخارا را ؟
نه چون صائب ببخشم من سر و دست و تن و پا را
و نــــه چـــون شهریـــارانم بـبـخشم روح و اجــزا را
کـــه ایـن دل در وجـــود مــا خــدا داـند که می ارزد
هــــزاران تــــرک شیـراز و هـــزاران عشق زیــبــا را
ولی گــر تــرک شـیــرازی دهـد دل را به دست مــا
در آن دم نــیــز شـــایـــد مـــا ببخشیمش بـخـارا را
کــه مــا تــرکیم و تبریزی نه شیرازی شود چون مـا
بـــه تــبــریــزی هـمـه بخشند سمرقـند و بـخـارا راخانم فاطمه دریایی:
اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را
خوشا بر حال خوشبختش، بدست آورده دنیا را
نه جان و روح می بخشم ، نه املاک بخارا را
مگر بنگاه املاکم؟ چه معنی دارد این کارا؟
و خال هندویش دیگر ندارد ارزشی اصلأ
که با جراحی صورت عمل کردند خالها را
نه حافظ داد املاکی، نه صائب دست و پاها را
فقط می خواستند اینها ، بگیرند وقت ماها را!
=-=-=-=-==-=-==-==-=-==-=-==-=-=-=-=-=-==-=-=-=-=--=-=-
من یه عرض اندام بکنم تو این دیس و دیس بک
اگر آن ترک شیرازی بدست آرد چو دلها را
به خال هندویش بخشند همه دنیا و عقبا را
دلا از مبحث آن رند تبریزی ببین ذات خرابش را
که هرگز ترک تبریزی نبیند غیر خود ما را
هر آنکس گر شده عاشق بداند عشق چون آب است
ولیکن ترک تبریزی نداند قدر دل ها راسمرقند و بخارا را ، سر و دست و تن و پا را
تمام روح و اجزا را ، تمام روح و معنا را
هزاران شعر زیبا را ، شهنشاهی عالم را
بهشت و عرش اعلی را ، سریر روح معنا را
نه ایران را ، نه ایمان را ، نه حتی کل دنیار را
هزاران عشق زیبا را ، زهی ملک سلیمان را
نه ثروت را ، نه مکنت را ، نه شوکت را ، نه صولت را
نه اینان را ، نه آنان را ، نه حتی کل دریا را نمی بخشم به جانانم ،
بدان خالق همی بخشم که بخشیده به من ، ملک السماوات را
-
فکرشم نمیکردم ، که یه روزی روزگاری بعداً
زُل بزنم توو چشم مشکلاتم و بهشون بگم که خوشبختم
آخ که تویِ احمق ، خوشحالی از روزای سختم
وقتی خوشیمُ میبینی ، گُر میگیری و من توو قدم بعدم
-
subtitle_ captions displayed at the bottom of a cinema or television screen
:translator of
The Dark Knight -shaning and jinwanw
Ted2_ jinwanw mode
conjuring1_shaning and jinwanw
shawshank redemption_jinwanw edit 2
anabel_jinwanw
close encounters_jinwanw
fight club_jinwanw edit3
forrest gump_jinwanw mode
psycho_jinwanw edit1
ALIEN_jinwanw mode
THE shining_jinwanw edit 3
LALA LAND_jinwanw mode
andrei lovreb_jinwanw edit
fargo_jinwanw
the thing_jinwanw
خواستید زیر نویس های این فیلمارو دانلود کنید از ترجمه های(زیر نویس) من دانلود کنید:دی
-
شوهر من این کتابه
-
-
به خودم قول دادم وقت تلف نکنم ,شهرتو هدف نکنم
دیدم همه میرن یه طرف ,جهت عوض نکنم مثل بعضیا,گوسفند نباشم,علف نخورم
فرار نکنم,بخشش طلب نکنم
ولی واسه پیشرفت چرا سفر نکنم؟
-
ملیکا از ملک گرفته شده ملک به معنی فرشته است بنابراین معنی ملیکا یعنی ملکه - پادشاه
خیلی واستون سوال شده بود اینم پاسخ
-
آخرشم تا آخر شب
من موندمو اون خاطرات
آخرشم تو دادی به باد
دادی به باد دنیامو باز
-
8
-
again & again & again
4