Alex O'Loughlin
مدیر اتحاد-
تعداد ارسال ها
4,602 -
تاریخ عضویت
-
آخرین بازدید
-
روز های برد
86
تمامی ارسال های Alex O'Loughlin
-
نه ببین بحثو عوض نکن! بگو مشکلت چیه؟
-
حاجی نمیخوام باز بجثمون بشه! پس بگو مشکلت چیه؟
-
به سوشی بگو دادا ما که مشکلی نداریم با کسی
-
سلام رفیق ، چخبر از این ورا؟
چه عجب از ما فقیر ، فقرا یادی کردی
-
نیاز نیست ، شما واس ما ناراحت شی.. اتفاقا من به حالت میسوزم که تو راهی قرار گرفتی که..
-
دیگه فایده نداره.. من تا حالا بحث خانوادتو پیش نکشیدم ، ولی..
-
حیف که حوصله ، بحث جدید رو باهات ندارم.. الان کار دارم متاسفانه، مثل تو بیکار نیستم.. ایشالله فرصت پیدا کردم ، اسکرین میدمت
-
عه ، راست میگی.. تو رو که از ۹ سالگی ول کردن ، یاد گرفتی دا
-
آره دادا ، اینجوریاس
-
چقدر واقعا تو چیزی.. نه اینکه تو رو درست تربیت کردن ، که هعی توهین میکنی و.. روزی که انشالله به آن روز بیفتی ، که امید دارم میفتی ، عونم به زودی ، پارتی میدم. نه اینجا خالص کاکائو میدن.. حیف که یه جایی دعوتی!!! آدرس میدادم
-
حل داداش مشکلی نداره ، برم با هادی هماهنگ کنم.. شبا ساعت ۹ بخواب زود بیدار شی ، عمویی پارتی؟ عجیب است ، من نیز امروز دعوتم
-
خوب گفتی ، حاجی 😂😂 درکش واسش سخت بوده 🤣🤣 رضا جان ، نگفتی ، بازی ما رو با امیرمهدی کی میری انشالله؟
-
دیدم ، زیادی داری به خودت فشار میاری ، اونقدر خیال بافی میکنی ، گفتم ادامه ندم ، تا کار دست خودت ندی..
-
واقعا خندم گرفت 😂😂😂😂😂 آخی.. عزیزم چقدر بچه ای تو ، دلم گرفت واست عمویی 🤣🤣🤣🤣 باشه ادامه نمیدم تا زیاد فشار نخوری..
-
تو مگه تا قبل یه چند وقت چی بودی؟ حالا فکر میکنی چی شدی؟ ...... برو فکر کن روش شاید فهمیدی منظورمو خوش باش
-
ما که مثل تو نیستیم عزیزم بعضی وقتا خوب نیست به خودتم یه نگاهی بندازی..
-
عالی شد رضا جان بازی ما با امیرمهدی کیه؟ منظورم شخص خاص تو نبود داداش بعضی ها اینجا گفتن رفتی مسافرت و بخاطر اون این جریانات رخ داد.. عذر میخوایم بابت سوتفاهم پیش اومده
-
آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا؟
بی‌وفا حالا که من افتاده‌ام از پا چرا؟
نوش‌دارویی و بعد از مرگ سهراب آمدی
سنگدل این زودتر می‌خواستی, حالا چرا؟
عمر ما را مهلت امروز و فردای تو نیست
من که یک امروز مهمان توأم, فردا چرا؟
نازنینا ما به ناز تو جوانی داده‌ایم
دیگر اکنون با جوانان ناز کن با ما چرا؟
ای شب هجران که یک دم در تو چشم من نخفت
این‌قدر با بخت خواب‌آلود لالا چرا؟
آسمان چون شمع مشتاقان پریشان می‌کند
در شگفتم من نمی‌پاشد زهم دنیا چرا؟
شهریارا بی‌حبیب خود نمی‌کردی سفر
این سفر راه قیامت می‌روی تنها چرا؟
شهریار
-
فدای دادام (:
