وقتی. که زندگی یه تاتر مزخرفه
تنها به جرعه های فراموشی دلخوشم
راسکول نیکف یه پیرزنو شقه♫ کرده
و من با اون تبر فرشته الهام و میکشم
هی مست میکنم مثه یه بطریه شراب
که♫ وقتی. پاش بیافته یه♫ کوکتل مولوتوفه
یه مجرم فراری شدم که تو زندگیش
درگیره یه گریز بدون توقفه 🖤