-
تعداد ارسال ها
13 -
تاریخ عضویت
-
آخرین بازدید
بروزرسانی های وضعیت ارسال شده توسط ...MEHDI...
-
نمیرزید به این همه پایینو بالا
به این که ببازم این بازیو باهات
قدمات دیگه نیست سایز پام
حیف عوض شدیو دیگه ...
سرمو انداختی پایین
تو چطوری؟
سرت بالائه یا نه؟
هر چی میخواستی داری؟
منو بیخیال تو چی واسه خودت اقایی یا نه؟
چیزی از من یادت مونده؟
با اینکه برا من بسه همونکه شب خوب بخوابی
دیگه منم و منم و من
تو و خوبای دورت
تو و چنتا مثه خودت
خوش باشین بغل هم...
-
تف به این حکمت که یکی مثه من باس سگدو بزنه تا بوق سگ تو اوج ذلت...
سگ توله ایم مثه تو با جیب بغل پر پول تو اوج لذت...
من مرد مرده...
من مرد عقده...
من زخم پر چرک...
من درد کهنه...
زجه ها توی شبو غربت نیمه شبو سوختن توی تبو من یه سرفه...
من تموم کوچ پس کوچه های این شهرو من تموم زشتی های بد این دردو من با گوشتو پوستو خون حس کردمو من گریه کردم واسه جهل مردم
من از نور زدم قاطی سیاهی بشم...
درد منو بپرس از سیاهیه شب...
رنگین کمون ساختم از قرصام پس از من نپرس چرا تنهام... -
95/7/30
3>
-
دم غروب خسته به سمت خونه توی چشم عابرا یه دیوونه که ترد شده بود از این دنیای چرت و لم داد رو صندلی سفت مترو
-
یه قسمت از بیتایی ک مینویسمو میزارم اینجا چن تا بیت تو نظرات بزارید تو ترکی که مخایم بدیم بیرون ازش استفاده میکنیم
-
توی اوج تنهایی یه مردی که مثه حس تحمله دردی که لای اشکاش زخماش غمهاش درداش حس تنفر بود واسه فرداش
-
مادر کجایی ببینی بچت عرق میریزه بدون ثمر نمیزنم حرفام ال داره به سیگارات هدر اون بالایی نکرد به ما نظر...
-
فک کرد به زندگی گندی که داشت
بار هایی که رو دوشش میذاشت
پاکت سیگار جلو در حموم بود
یه نخ مونده بود
لای لباش کذاشت
همونو خاموش کرد رو پینه ی دست
جلو اینه حموم تیغو کشید به دست
چشماش سرخی کف زمین بود
وصالتش همین بود...
-
غروب جمعه بهونس دلم گاهی تنهایی میخاد خدا من که باهات کاری نداشتم چرا... چرا گذاشتی دردامو اجرا...
-
دفترو ورق ورق بزن بزن بورو صفه اخر میبینی اون لعنتی منم منم از همه بریده کام به لب سیگار باز شدم از مهال بی حالتر سیاهم سیاه مستم از شبا سیاهتر...
-
اگه حرفا حرفای قدیمه که بگذریم
اگه میگی هنو خدا کریمه که بگذریم
خواستی که فکر مردمو باز کنی
این جامعه فکرش عقیمه بگذریم
اگه تقصیر عیسی و موساس بگذریم
اگه کار کار انگلیساس بگذریم
اگه هنوزم پایه غرورت موندی
مملکت تو جیب چاپلوساس بگذریم
اگه فردا روزی منو تو قربت دیدیم
اگه توم به حرف چرت من خندیدی
بدون وطن من جای حرف من نبود
هر چند تو هم از حرف حق رنجیدی
-
همرو بردمو از خودم باختم... چه گمار سختی بود چه دنیای کجی بود این که چرا تنهایی چه سوال بدی بود...
-
زندگی من کشیده ب فرعی
همه رویاهامم شده پوچ و نامرئی
رویاهایی که فقط موندن در یاد
آرزوهایی که تو جوونی رفت بر باد
شنیدم میگن شاهنامه تهش خوشه
واس ما که اولو آخرش ناخوشه
پاییز بد رنگ و
مردم صد رنگ
جیب های خالی
خوشی های خیالی
غم لحظه های من
تا اخرین نفس
تا اخرین لحظه
-
تلخیه تکرار و عقربه گردون
خیره به ساعت با صورت گریون
توی اوج تنهایی یه مردی که
مثه حس تحمله دردی که
لای اشکاش زخمای غمهاش درداش
حس تنفر بود واسه فرداش
هیچ وقت هیچ کس اونو خوشحال ندیده
از تموم کسایی که دورش کردن
از تموم اونایی که مسخرش کردن
کینه ای به دل نگرفت رد شد
لای به لای همین گریه ها بود که مرد شد...
-
تک ترکه واسه پای دوستش فلکه
یا که این ترکه ی تر همون درد مشترکه
میچرخه ببینه کیا میخندن به این ادم سر و ته
تو کاریت نباشه بزن اینا واسه من قلقلکه
درد من از اینه که اشنام قند اب میشه تو دلش
صورتشو نمیبینم ولی این خنده های اون کلکه
ولش کارتو بکن کارتو فلک نیست الکه
فلکی گریه نکن
الکی گریه نکن کارتو فلک نیست الکه
تو نمیدونی چخبره فلکی این زندگیو من میشناسم
فقط یه وسیلس که باش یکی مثه منو دس میندازن
حوصلشو خط میندازن اونو سر لج میندازن
ترکه ترک تک به تکشونو همیشه زیر فلک میشناسن
با من باش باهاتم
کلی خاطر خاتم
تو به من لطف میکنی؟ فلکی خاک پاتم
تو همه ریشه ها
میوه اندیشه ها
من تیغ تیز تیشه ها
تو غرق توی کلیشه ها
زندونیه شیشه ها
من سنگ پیش پاتم تمایل به نشکوندن
از لج و لج بازیات
کم یا زیاد
اگه میبینی اشک میریزم واسه تو نیست
واسه این درده فلکی
یعنی میمونی تک
یعنی بین منو تو ترک
یعنی بورو به درک
-------------
پیشنهاد میکنم تا اخرش بخون
تقدیم به وضعیت ارسال شده از http://forum.ewalk.ir/index.php?/profile/117-❦-special-girl-❦/&status=1372&type=status
-
همه میگن سیگار
من میگم سنگ صبور
همه میگن سرطان
من میگم عقده ی دل
همه میگن دود
من میگم مونواکسید غصه
همه میگن مرگ
من میگم چه بهتر . . . -
مثه اینه فراموش بشی
مثه اینه فراموش کنی
مثه اینه حتی فراموش کنی فراموش شدی...
-
من نه رنگیم
نه لای پرچما گمم
دنیارو میبینم با منطق خودم
وقتی همه جا تاریک میشه بینایی شرطه
توی دنیای مرده ها بیداری سخته
تو امروزو میبینی من فرداشو
تو دیوارا رو میبینی من ترکاشو
منم عین تو دارم شکسته میشم
اینجا کلاغا عقابو شکنجه میدن
-
یه روز از همین روزا منم میشم ازاد...
ازاد از قرو قشر
ازاد از این دغدغه ها
ازاد از هر چی که یه روز پاشید نمک رو زخمم
تقدیر من رفتنه باز
میرم با این که میدونم اول رام
دور از همه هم ریزم هم درشت هم خوب هم بدش
از این دنیا که توش کارم جون کندنه فقط
میرم تا از یادم برن
من میرم روم سیاه مادر ببخش
رفتنیا باید برن...
-
تو ار خیلیا کشیدی من از دست قلبم
مثه منی چیزی نداری از نسل من کم
حال میکنم با سیگارمو اینی که هستم
نه واسه اینگلیسو امریکا بلیطه دستم
سخته نت زندگیت صدای فاش بده
سخته اینکه غمای دلتو پاس بده
هر کی هم دوست دارمو رو تو تمرین کنه
تو خیابونا باشی جای اینکه هف سین دورت
دیگه هر ننه قمری واسه خودش کسیه
خدا خوابی یا بیداری؟
حق داری مث من با همه تاب نمیخوری
مث من شدی ولی کاش نمیشدی
چیزایی هم دورت ببینیو باعث شه دیگه
از همه غمای دلت با حس بخونی
پیش خودت میگی من یکی با همه فرق دارم
وقتی عقده های توی دلمه سرمایم
هنوزم دنبال معافیو پایانه خدمتم
ارزوم این نبود بنویسمو کارامو بشنوم
چن ساله درگیر خاطرات بچگیم
روزارو خط میزنم تنهایی سمت کی
وقتی که به زخمها دلت گرمه
رفیق دیروزی که حالا ولت کرده
این حالو روز یه دیوونس که اخر خطه
تو بهترین شرایطشم تو عالم مرگه...
-
واسه مرگ میرفتن بالا برج
میلاد همشون ته چاهی بود...
شبا گریه میکنه به حالمون سقف خونه
سرد خونه جاییه که زنده ها بی عشقن
بخاری فایده نداره وقتی سرده خونه
یه ماهی توی تنگ تنگه یکی ماهی تابه
اینم سهام عدالت توی شهرتونه
ببین پرنده دام جای دونس
غمتو چال کن توی چال گونه
دروغای من راست تر از حرفای توه
منم اون گنجشک که عاشق دریاس
منم اون ماهی که عاشق پرواز
هعی...
به چی دلخوشی تو
منم اون زن که خسته از همه مرداس
از همه مرداس...
-
گاهی باید گذشت
از کنار یه فکر
گاهی باید کنار زد
یه حس مردرو
گذشت ثانیه ها که حس میشه رو زمان
عین پرواز شاپرک به نور بی هواس
یخه بی حس خنده ها چه خوب میشن اب
گاهی باید سکوت
دعا شد عروج
به سمتی که نباشه گفته ها دروغ
گاهی باید شنید خدارو سرود
یه وقتا از قب قبه یاکریما رو بوم
رسولی باید بیاره مارو به دین عشق
گاهی باید نادیده بگیری
این زمانو ساعتو
یه وقتا باید بگذری از هر اصارتو
بدی دستور طرد به هر اطاعتو
چشم ببندی رو دردی که عادته
این مثه حکایته خواب زیر یه سایه ی راحته
که تنها دلیل نگرانیمون اینده نیست
درس مثه حالی که غیر این چیزی پاینده نیست
گاهی باید نگاه به ماه به راه
به ستاره و انتظار سپیده به چاه
احساس نوازش نسیمی رو گونه تا
میل زیبای نبود این دو روزی روزگار
سبزو زردو بنفشو نیلی با خواب سفید
امتداد ساقه ولی غنچه ساده بودو سرخ
عمر پروانه ها کمه ولی چی منکره
عشق بازی ترفیعه رنگ بالشونو گل
ندیدی خدا بالا سر این عابرارو این خدای تو هم هست...