sporties_fa@

خسته شدم از بس باهاش تو مغزم کلنجار رفتم ..
دیگه نمی تونم باهاش مبارزه کنم و باید قبول کنم واقعاً تنهام.. واقعاً لازم دارم یکی باشه دوستش داشته باشم و اونم از این حسم ناراحت نباشه .. نیاز دارم یکی باشه بغلش کنم .. یکی باشه باهاش حرف دلمو بزنم .. یکی که باهاش برم بیرون .. یکی باشه بهم یکم اهمیت بده نه این که از رو دلسوزی برام وقت بذاره یا هر کوفت دیگه ای 🚶‍♂️
واقعاً نمی تونم تحمل کنم، باز دارم از خودم متنفر میشم..
اولش برام عجیب بود چرا نمی تونم تو ایران دوست پیدا کنم و می نداختمش تقصیر فرهنگ و این چیزا، ولی شاید مشکل از خود من باشه.. شاید دوست داشتن یک پسر و محبت کردن بهش اشتباهه… نمی دونم چرا همه اینجا همه چیزو به انگیزه جنسی می بینن ولی من واقعاً ندارمش، با دختر یا پسر تحریک نمی شم. برای همینه که برام جنسیت طرف مقابل مهم نیست و با همه یجور رفتار می کنم.
اینجا یجوری هست که با یک پسر گرم بگیری بغلش کنی بهت می گن همجنسباز، بعد نزدیک دخترم نمی تونی بشی.. خسته شدم .. خسته شدم..امیدوارم زودتر همه چیز تموم شه؛ هر طور که میشه..