™Xantan
عضو-
تعداد ارسال ها
1,177 -
تاریخ عضویت
-
آخرین بازدید
-
روز های برد
36
پاسخ های دیدگاه ها ارسال شده توسط ™Xantan
-
پدر بزرگ مرد
از بس که سیگار می کشید
مادر بزرگ ساعت زنجیر دار او را که همیشه به جلیقه اش سنجاق بود را به من
بخشید
بعدها که ساعت خراب شد
ساعت ساز عکس کسی را به من داد
که در صفحه پشتی ساعت مخفی شده بود
دختری که هیچ شبیه جوانی مادر بزرگ نبود!!!
پــــــیرمرد…چقدر سیگار می کشید… -
پدر بزرگ مرد
از بس که سیگار می کشید
مادر بزرگ ساعت زنجیر دار او را که همیشه به جلیقه اش سنجاق بود را به من
بخشید
بعدها که ساعت خراب شد
ساعت ساز عکس کسی را به من داد
که در صفحه پشتی ساعت مخفی شده بود
دختری که هیچ شبیه جوانی مادر بزرگ نبود!!!
پــــــیرمرد…چقدر سیگار می کشید… -
چه کسی میداند که تو در پیله تنهایی خود تنهایی ؟
چه کسی میداند که تو در حسرت یک روزنه در فردایی ؟
پیله ات را بگشا ... تو به اندازه پروانه شدن زیبایی
-
چه کسی میداند که تو در پیله تنهایی خود تنهایی ؟
چه کسی میداند که تو در حسرت یک روزنه در فردایی ؟
پیله ات را بگشا ... تو به اندازه پروانه شدن زیبایی
-
شنیدم میگن اون دنیا
تمام اعضای بدن حرف می زنن
خداکنه دلم لال بمونه طاقت اشکای خدارو ندارم !
-
اگه یه نفر خیلی دوستت داره به راحتی از دستش نده ممکنه دیگه هیچ وقت اونجوری دوستت نداشته باشه ...
-
اگه یه نفر خیلی دوستت داره به راحتی از دستش نده ممکنه دیگه هیچ وقت اونجوری دوستت نداشته باشه ...
-
نیستی؟؟
کم پیدا شدی!!
-
نیستی؟؟
کم پیدا شدی!!
-
نیستی؟؟
کم پیدا شدی!!
-
ورق خورد و رفت روزا ، ورق خورد و رفت
عوض شدش سخت ، صدتا هدف بود توو سر
زد یه تبسُّم سرد ، حسِ تنفر و صبر
قلب و روحو خُرده کردی تنفسو سخت
-
حتی در شب قدر هم که بودم فکر تو همراهم بود
فکر بدی هایت ...
و چه سخت است در چنین شبی نبخشی
کسی رو که عاشقش بودی ...
چه سخت است .....
-
+ بزرگترین دروغی که تو عمرت شنیدی چی بوده ؟
- دوستت دارم
-
حتی در شب قدر هم که بودم فکر تو همراهم بود
فکر بدی هایت ...
و چه سخت است در چنین شبی نبخشی
کسی رو که عاشقش بودی ...
چه سخت است .....
-
ناگهان دیدم سرم آتش گرفت
سوختم، خاکسترم آتش گرفتچشم وا کردم، سکوتم آب شد
چشم بستم، بسترم آتش گرفت
در زدم، کس این قفس را وا نکرد
پر زدم، بال و پرم آتش گرفت
از سرم خواب زمستانی پرید
آب در چشم ترم آتش گرفت
حرفی از نام تو آمد بر زبان
دستهایم، دفترم آتش گرفت -
سلام
-
ناگهان دیدم سرم آتش گرفت
سوختم، خاکسترم آتش گرفتچشم وا کردم، سکوتم آب شد
چشم بستم، بسترم آتش گرفت
در زدم، کس این قفس را وا نکرد
پر زدم، بال و پرم آتش گرفت
از سرم خواب زمستانی پرید
آب در چشم ترم آتش گرفت
حرفی از نام تو آمد بر زبان
دستهایم، دفترم آتش گرفت -
سلام
-
بهاره خانوم خداییش جای فعالیت شما تو تالار خاله کاش درستون زودتر تموم بشه
-
حتی در شب قدر هم که بودم فکر تو همراهم بود
فکر بدی هایت ...
و چه سخت است در چنین شبی نبخشی
کسی رو که عاشقش بودی ...
چه سخت است .....
-
هرکی میتونه فانتزی برگزار کنه بگه
-
هرکی میتونه فانتزی برگزار کنه بگه
-
هرکی میتونه فانتزی برگزار کنه بگه
-
ادعای سردی میکند ...
فکر میکند من هم ادعای سردی میکنم ...
نمیداند خیلی وقت است که ادعای سردی نمیکنم ..
ازش سرد شدم ...
سردم کرد ...
ولم کرد ...
منم سرد شدم
-
یه آدم جدید ...
سرد ..
بی احساس ....
به زودی
