JιηWαηw
عضو-
تعداد ارسال ها
108 -
تاریخ عضویت
-
آخرین بازدید
-
روز های برد
1
تمامی ارسال های JιηWαηw
-
کارنامه میفرستی یا نه نفر اول رو انتخاب کنم دیگه چرخه خودش بچرخه
-
عجب گیری کردیما میخوام تاپیک رو ارسال کنم هیچکس نیست ویژه کنه
الان این وقت من جوابشو کی میده
-
دختر خاله من 7 منطقه 3 و 43 کشور شد
-
حماسه رتبه ۵ رقمی را به شما و خانواده محترمتان تسلیت عرض می نماییم
-
منم برای مدتی نه برای همیشه میرم
آیدی هم نمیدم
بای:دی
-
ای پرنده مهاجر
سفرت سلامت اما
به کجامیری عزیزم قفسه تموم دنیا
روی شاخه های دوری چه خوشی داره صبوری
وقتی خورشیدی نباشه تا همیشه سوت و کوری
میگذره روزای عمرت توی جاده های خلوت
تا بخوای بر گردی تالار گم میشی تو باغ غربت
واسه ما فرقی نداره هر جا باشیم شب نشینیم
دلخوشیم به این که شاید سحرو یه روز ببینیم
آخرش یه روزی هجرت در تالار میکوبه
تازه اون لحظه میفهمی همه آسمون غروبه(( پرنده مهاجر از سیاوش قمیشی))
بفرما این متن اهنگ برای شما رفیق قدیمی
خوب دیگه کسی نیست که بخواهد برد خانه عمه من
-
ای پرنده مهاجر
سفرت سلامت اما
به کجامیری عزیزم قفسه تموم دنیا
روی شاخه های دوری چه خوشی داره صبوری
وقتی خورشیدی نباشه تا همیشه سوت و کوری
میگذره روزای عمرت توی جاده های خلوت
تا بخوای بر گردی تالار گم میشی تو باغ غربت
واسه ما فرقی نداره هر جا باشیم شب نشینیم
دلخوشیم به این که شاید سحرو یه روز ببینیم
آخرش یه روزی هجرت در تالار میکوبه
تازه اون لحظه میفهمی همه آسمون غروبه(( پرنده مهاجر از سیاوش قمیشی))
بفرما این متن اهنگ برای شما رفیق قدیمی
خوب دیگه کسی نیست که بخواهد برد خانه عمه من
-
-
خب ساعت 5:13 دقیقه صبح بعد 15 ساعت درس خوندن هنوزم نخوابیدم دارم میمیرم دیگه وقتی فکر میکنم از 6 تا ساعت 11/30 شب فردا اگه زود بخونم بازم هست
-
حالا که فکر میکنم تو همین شکلک صد تا ارایه هست. ایهام استعاره نماد....
««««»»»
-
مورچه ای به نام زی
-
کارتون مورد علاقتون چیه؟
-
چند ساعت میخونی،؟
-
برف سفید و عروسی زمین...
-
چوب خدا صدا نداشت شما وقتتو تو تالار تلف نمیکردی:)
-
میگین وضعیت بروز کن
خب خبری نیست فقط این چند روزه المپیاد دادم!
-
منصور بن نوح سامانی دستور خویش محمد بن جریر طبری بفرمود تا بر گردآوری اسرار الملوک پس بر آن فزود و آن را تاریخ طبری نامید
-
انقدر تو تالار آقامون آقامون نکنید ...
آقامون توتی بود رفت ...
-
حافظ شیرازی
اگـر آن تـرک شیرازی بـه دست آرد دل ما را
به خال هندویش بخشم سمرقند و بـخارا راصائب تبریزی
اگـــر آن تـــرک شـیرازی بـــه دست آرد دل مـــــا را
بــه خــال هندویش بخشم سر و دست و تن و پا را
هر آنکس چیز می بخشد ز مال خویش می بخشد
نــه چـون حـافظ کـه می بخشد سمرقند و بـخارا راشهریار تبریزی
اگـــــر آن تــــــرک شیرازی بـــه دست آرد دل مــــا را
بـــه خـــال هـنـدویـش بخـشم تــمــام روح و اجـــزا را
هــر آنکس چـیز می بخشد بـه سـان مرد می بخشد
نه چون صائب که می بخشد سر و دست و تن و پا را
سـر و دسـت و تـن و پــا را به خــاک گور می بخشند
نـــه بـــر آن تـــرک شـیرازی کـــه بــرده جـمله دلها رارند تبریزی
اگــــر آن تـــــرک شیرازی بـــه دست آرد دل مـــا را
بــهــایـش هـــم بــبـــایـــد او بـبخشد کل دنیـــــا را
مـگــر مـن مـغـز خــر خــوردم در این آشفته بــازاری
کــه او دل را بــه دست آرد ببخشم مــن بــخارا را ؟
نه چون صائب ببخشم من سر و دست و تن و پا را
و نــــه چـــون شهریـــارانم بـبـخشم روح و اجــزا را
کـــه ایـن دل در وجـــود مــا خــدا داـند که می ارزد
هــــزاران تــــرک شیـراز و هـــزاران عشق زیــبــا را
ولی گــر تــرک شـیــرازی دهـد دل را به دست مــا
در آن دم نــیــز شـــایـــد مـــا ببخشیمش بـخـارا را
کــه مــا تــرکیم و تبریزی نه شیرازی شود چون مـا
بـــه تــبــریــزی هـمـه بخشند سمرقـند و بـخـارا راخانم فاطمه دریایی:
اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را
خوشا بر حال خوشبختش، بدست آورده دنیا را
نه جان و روح می بخشم ، نه املاک بخارا را
مگر بنگاه املاکم؟ چه معنی دارد این کارا؟
و خال هندویش دیگر ندارد ارزشی اصلأ
که با جراحی صورت عمل کردند خالها را
نه حافظ داد املاکی، نه صائب دست و پاها را
فقط می خواستند اینها ، بگیرند وقت ماها را!
=-=-=-=-==-=-==-==-=-==-=-==-=-=-=-=-=-==-=-=-=-=--=-=-
من یه عرض اندام بکنم تو این دیس و دیس بک
اگر آن ترک شیرازی بدست آرد چو دلها را
به خال هندویش بخشند همه دنیا و عقبا را
دلا از مبحث آن رند تبریزی ببین ذات خرابش را
که هرگز ترک تبریزی نبیند غیر خود ما را
هر آنکس گر شده عاشق بداند عشق چون آب است
ولیکن ترک تبریزی نداند قدر دل ها راسمرقند و بخارا را ، سر و دست و تن و پا را
تمام روح و اجزا را ، تمام روح و معنا را
هزاران شعر زیبا را ، شهنشاهی عالم را
بهشت و عرش اعلی را ، سریر روح معنا را
نه ایران را ، نه ایمان را ، نه حتی کل دنیار را
هزاران عشق زیبا را ، زهی ملک سلیمان را
نه ثروت را ، نه مکنت را ، نه شوکت را ، نه صولت را
نه اینان را ، نه آنان را ، نه حتی کل دریا را نمی بخشم به جانانم ،
بدان خالق همی بخشم که بخشیده به من ، ملک السماوات را