NEGAR & ALIREZA

عضو
  • تعداد ارسال ها

    0
  • تاریخ عضویت

  • آخرین بازدید

اعتبار در تالار

3 خنثی

درباره NEGAR & ALIREZA

  • درجه
    تازه وارد
  • تاریخ تولد 10/04/2004

اطلاعات شخصی

  • محل زندگی
    شیراز
  • علایق
    بتمن

بازی هایی که عضوم

  • اکانت مستر90
    Batman&robin;
  • اکانت گرز
    علیرضا مسی

آخرین بازدید کنندگان نمایه

8,445 بازدید کننده نمایه

بروزرسانی وضعیت تکی

نمایش تمام بروز رسانی های وضعیت توسط NEGAR & ALIREZA

  1. مردی داشت با دوستش گلف بازی می کرد. نوبت یکی از آنها بود که ناگهان، متوجه جمعیتی شد که در خیابان مجاور زمین گلف، داشتند جنازه ای را تشییع می کردند. مرد همان وسط زمین ایستاد، کلاهش را بر داشت، چشمانش را بست و به حالت نیایش، تعظیم کرد.

    دوست مرد: رفیق، دمت گرم! این اندیشمندانه ترین و تاثیرگذارترین حرکتی بود که تا به حال دیده بودم.

    مرد: خوب، هرچه باشد ما 35 سال با هم زندگی کرده بودیم.

    جوک 5: یک روز، یک پسر جوان وارد آرایشگاه می شود. آرایشگر آرام زیر گوش مشتری اش می گوید “این پسر، خنگ ترین آدمی است که تا به حال دیده ای. تماشا کن، ببین!”

    بعد، آرایشگر یک اسکناس “یک دلاری” در یک دست و یک سکه “25 سنتی” در دست دیگرش می گیرد و به پسرک می گوید، کدامش را می خواهی؟ پسر سکه را می گیرد و می رود!

    آرایشگر: دیدی چه گفتم؟

    بعد از اینکه کار آرایشگر تمام شد، مشتری از آرایشگاه می رود و بیرون از آنجا پسرک را می بیند که از یک بستنی فروشی خارج می شود.

    مشتری: آقا پسر! می شود یک سوال ازت بپرسم؟ چرا سکه را به جای اسکناس یک دلاری برداشتی؟

    پسر: چون روزی که یک دلاری را بگیرم، بازی تمام است!!