پدر بزرگ مرداز بس که سیگار می کشید مادر بزرگ ساعت زنجیر دار او را که همیشه به جلیقه اش سنجاق بود را به منبخشیدبعدها که ساعت خراب شدساعت ساز عکس کسی را به من دادکه در صفحه پشتی ساعت مخفی شده بوددختری که هیچ شبیه جوانی مادر بزرگ نبود!!! پــــــیرمرد…چقدر سیگار می کشید…